ديوانه تر


Tuesday, August 25, 2015

Haha! That was an ancient Persian trick! Coming from my very Persian subconscious flowing in my very Iranian  blood! 
Persian girls have a reputation for influencing guys to devote their whole lives after a thousand and one nights which is way less than five years! 
How could you think you would run away after 5years which is almost twice that time!


I said "leave me after five years" just didn't say "if you could" at the end of my conditional sentence!



........................................................................................

Tuesday, August 18, 2015

ديروز فهميدم سه نوع ازدواج وجود داره، اولى مال دورهء زميندارى و فلانه كه زمين و مال و اموالشونو شريك ميشدن نقش خانواده ها توش مهمتر از طرفينه. دومى رمانتيك بازيه كه دو نفر همو دوست داشته باشن هركه خواهد گو بيا و هرچه خواهد گو بگو. سومى كه جديده ازدواج بر اساس روانشناسيه كه اول برن تست كنن ببينن چقد به هم مى خورن و فلان. اگرچه كه اصولا با ازدواج مخالفم ولى تنها نوعى كه براش ارزش قائلم همون نوع دومه. از سومى هم متنفرم در ضمن. آپولو كه نمى خواين هوا كنين يه بيست سال مى خواين با هم خوش باشين ديگه. نبودين بذارين برين. كى بود ميگفت كلمه مورد علاقمه: نكست؟  



........................................................................................

Saturday, June 06, 2015

چقد دوسش داشتم! لعنت بهت. آخرم سر در نياوردم همه اون حرفا واسه سر كار گذاشتن من بود يا چى؟! ... مثلا آدم يه ماه دو ماه صبح تا شب وقت بذاره يكى رو اسكل كنه! خوب كه چى آخرش مثلاً؟ فقط سرش گرم بشه؟! 



........................................................................................

Thursday, June 04, 2015

 انقدر كه من در توضيح وفادارى احمقانه م در اين گذشتهء نكبت بارم زجر كشيدم فروزان و شهناز تهرانى در توجيه جنده بودنشون تو فيلماى فارسى زجر نكشيدن! براى مردم راحت تره قبول كنن تو جنده بودى تا اين كه قبول كنن نصف زندگيت بدون ازدواج فقط به يك نفر وفادار بودى! نمى دونم كجاى اين مساله انقد ترسناكه!؟!



........................................................................................

Sunday, May 31, 2015

بدبختى اينه كه خلق و خوى آدمى ثابت نيست. من هنوزم يه وقتايى به خودم ميام مى بينم دارم مى پرسم آخه چرا؟ هى ميگم نكنه فلان حرفو زدم فلان كارو كردم فلان برداشتو كرده. بعد باز يادم مياد كه بابا من اصلا براش ذره اى اهميت نداشته م كه بخواد اصلا حرفام مهم باشه. پس چرا اصرار مى كرد كه وقت ميذاره برام يعنى براش مهمم و غيره؟  بعد دوباره طرف منطقى ذهنم ميگه الاغ بفهم! ديد، نپسنديد، رفت. بعد ...خلاصه يك فكر و يك رويه نيست كه! هزار رنگ عوض مى كنه افكار آدمى واسه سرويس كردن دهنش!  
 ذهن آدمه ديگه. گاهى مى خواى بدونى از اول سر كار بودى يا از وسط يا از آخر! آخه من كه پايهء رفاقتش بودم كه. اصلا از اولم قصدم فقط همين بود. چرا يه دفعه تيريپ عاشقى گذاشت رابطه رو شخصى كرد. بعد بدون توضيح رفت! آخه من اينجا چى بودم مگه؟! 
اه گه تو اين ذهن من كه آروم نمى گيره! 

يه چيز ديگه هم هست. من واقعا فكر مى كردم اين آدم فرق داره با بقيه. سخته برام قبول كنم يه دروغگوييه عين بقيه. هنوزم نمى تونم اينو قبول كنم حتى. واسه همين دوباره مى خوندم كه بفهمم كجا ذهن من برداشت غلط كرده. هنوزم به اون بيشتر اطمينان دارم تا ذهن بيمار خودم!!! نبايد اينطور باشه اما! 

و بعد اينكه ...آخه چه مرضيه به آدمى كه شكهاى درست داره اصرار كنى كه شكهاش غلطه و وقتى قبول كرد بهش بفهمونى شكهاش درست بوده. چرا آخه؟ نه واقعاً؟ 

بابا به خدا حرف من اين نيست كه هركى گفت سلام بايد تا آخرش بمونه. حرف من رفتن و اينجورى آدما رو در تعليق گذاشتنه! اين كه هى به خودت بگى الاغ ديدى از اول سركار رفته بودى! بعد بيفتى دوباره و دوباره تو چرخهء اين فكراى بيمار! 





عزيز دلمى. به خدا! همين كاراتو دوست دارم. عشقمم نباشيا، تماشاچى كه باشم فقط، باز همين كاراتو دوست دارم. 



........................................................................................

Saturday, May 30, 2015

كاشكى واقعى بودى! همون كه گفته بودى هستى! ...ولى دلم واسه همون غير واقعيتم تنگ شد الان! چقد خنده تو دوست داشتم! يهو هواى خنده تو كردم! بيخودى :) 



........................................................................................

Thursday, May 28, 2015

شبهاى په رى يود چه ناتمامه! :)



بعد به همين سرعت يادم مياد لازم نيست كارى كرده باشم كه. فقط خوب نبودم به اندازهء كافى. يا هم كه از اول سر كار بودم، آخه چرا؟! 



من چيكار كردم كه يه دفعه بد شدم؟ ...اين سؤاليه كه راحتم نميذاره! 



عاشق نبوديم، رفيق كه بوديم. نبايد حالى از من بپرسه؟ سراغى از من بگيره؟ من به همين بيشتر از راضيم. نمى پرسه اما، نمى گيره!



من از اين غم جان به در نمى برم! 



........................................................................................

Monday, May 25, 2015

كاش صبح نشه، خيال تو اينجاست! 



من غلط كردم حرف زدم، نرو! 
به خدا من حرفم نمى خواستم بزنم اگه كس ديگه اى پرسيده بود اصلا جوابم نميدادم! فقط تمام روز افسردهء خيلى شديد بودم، رفتم حرفاى قديمو خوندم كه به خودم ثابت بشه اشتباه كردم. ديدم يه چيزايى هست كه لزومى به گفتن دروغيشون نبوده! حاصلش شد اون يه خط توييت كه از افسردگى بكشم خودمو بيرون! حالا تو سررسيدى و پرسيدى ديگه شايد از بدشانسى من بود. به خدا ديگه هيچى نميگم. يادم ميره همه چى، حتى حس بد بازيچه شدنم يادم مى برم، انقد ذهنم تو اين كار تبحر داره كه نگو. فقط تو نرو. فقط باش.



........................................................................................

Sunday, May 24, 2015

حوصلهء زرزراى منو نداشت، رفت. من كه نمى خواستم اونو اذيت كنم كه! اصلاً فكر نكردم اون ممكنه بپرسه چه دردمه! نمى خوام هى به جونش غر بزنم! ...يه تيكه هم بارمون كرد البته! 



از عجايب روزگار اينه كه اگه به آدما بگى من بيست سال يه دونه دوست پسر داشتم رم مى كنن، اما اگه بگى تو يه سال بيست تا دوست پسر داشتم مى پرستنت! 



........................................................................................

Sunday, May 10, 2015

ديگه شورشو درآوردم بابا عوق! يارو ما رو حواله داده به يه ورش بعد من نشستم منگ و مبهوت كه چى شد چرا اينطورى شد! برو جمع كن خودتو بابا زنيكه! 



من كه دلم برات تنگ شده! :( 



........................................................................................

Saturday, May 09, 2015

با حسرتِ سرابِ بوسهء هرگز
با مارهاى سبزِ زنده به معجز
با اين غمِ مدامِ دمادم
با قصّهء هبوط حضرت آدم
با تلخى مكرّر حوّا
معراج ناتمامِ مسيحا
با سوزنِ نشسته به قلبم
بارانِ تند و وحشىِ يلدا
با پيچ و تاب موى سياهم
دزديده جاى خالىِ ماهم
با اين سكوتِ مزمنِ ممتدّ
با اين سياهىِ شبِ بى حدّ
با قلبِ پرپر پاره به پاره
خاموشى مخوف ستاره
با خلقِ تنگ و سينهء تنها
بعد از تو من چه كنم؟ چه كنم با؟



........................................................................................

Friday, May 08, 2015

كاش اقلا مى فهميد... خنگم هست آخه! الكى به همه ميگه خنگ! به من ميگه خنگ! ...مى ميرى يه ستاره بذارى زير آوازايى كه مخاطبش فقط خودتى؟ 



واقعاً نمى فهمه گريه هام به خاطر خودشه كه مى پرسه چرا يا خودشو به اون راه مى زنه؟



........................................................................................

Home

SpecialThanxTo: